تولد 2 سالگی گل پسرم
عزیز مامان تولدت مبارک ،120 ساله بشی عروسکم اینجا پسری عصبانی و زودتر داره کادو هاشو باز می کنه. اینجا هم آیناز و وی...
نویسنده :
مامانی و بابایی
15:2
ویهان در....
اینم اولین باری که پسرم رفت آرایشگاه.مامانی دلم نمی خواست موهاتو کوتاه کنم ولی موهای پشت سرت ازبس که نرم بود گره گره شده بود ومن وبابایی تصمیم گرفتیم ببریمت ارایشگاه.عزیز مامان فکر می کردم بری خیلی بترسی وگریه کنی ولی بر خلاف انتظارم اصلا نترسیدی.مامان فدای پسر شجاعش بشه ...
نویسنده :
مامانی و بابایی
0:52
پسری شیطون بلای ما
پسری این روزا خیلی شیطون شدی.اینم نمونهای از کارای گل پسری فکر کنم تا درش نیاری رضایت نمیدی آخه یکی بگه اونجا جای نشستنه؟ ایمن پسر ماست خور من. تورو خدا ببین کجا میشینه. بعد اون همه شیطنت حق داری این جوری بخوابی. عکس های ویهان در شمال ...
نویسنده :
مامانی و بابایی
0:54
شیطنت های ویهان
اول اینکه مژده بدم که پسریم در تاریخ 19.10.92 یعنی 9 روز بعد تولدش شروع به راه رفتن کردو خبر بعدی اینکه پسرم 6 تا دندون داره با هم در میاره و ویهان 14 دندونه می شود. مامانی اینجا رفتی تو کابینت زیر سینک همه چیو بهم ریختی &n...
نویسنده :
مامانی و بابایی
16:14
ویهانم
ویهان در شهر بازی
مامانی بردیمت شهر بازی شما فقط می تونستی از یه سری وسایل استفاده کنی قشنگم.اینم یه سری از عکسات ...
نویسنده :
مامانی و بابایی
16:04
عکس های ویهان کوچولو
اینجا ساحل دریای شمال. اینجا هم هتل سالار دره در ساری(فردای تولد) &...
نویسنده :
مامانی و بابایی
1:33
تولد تولد
یک اتفاق بد
شنبه 11.3.92پسر قشنگم،صبح که از خواب بیدار شدی طبق معمول همیشه بغلت کردم ،بوسیدمت تا سر حال بشی.نزدیک ساعت 12 بود که خاله زهرا (همسایه مهربون)وپسر خوشگلش مهیار اومدن پیش ما .شما ومهیار بازی کردید بعد که رفتن .شروع کردی با من بازی کردن که چشمتون روز بد نبینه شما وروجک مامان رفتی سمت در ورودی بعد یهویی برگشتی اومدی سمت من(ذوق ذوق کنان)که دست قشنگت سر خورد وچونت محکم خورد به میز tv وشروع به گریه کردی.من سریع اومدم گرفتمت که صورت قشنگتو ببوسم تا آروم بشی،همین که بغلت کردم دیدم صورتت پر خونه دیگه نفهمیدم چی شد جیغ کشیدم و خاله زهرای مهربون رو صدا کردم وتنها کاری که کردم در ورودی روباز کردم(مامانی الانم که دارم می نویسم گریم گرفت...
نویسنده :
مامانی و بابایی
15:50