شاهزاده کوچولوشاهزاده کوچولو، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

پسرآریایی

یک اتفاق بد

1392/3/14 15:50
648 بازدید
اشتراک گذاری

شنبه 11.3.92پسر قشنگم،صبح که از خواب بیدار شدی طبق معمول همیشه  بغلت کردم ،بوسیدمت تا سر حال بشی.نزدیک ساعت 12 بود که خاله زهرا (همسایه مهربون)وپسر خوشگلش مهیار اومدن پیش ما .شما ومهیار بازی کردید بعد که رفتن .شروع کردی با من بازی کردن که چشمتون روز بد نبینه شما وروجک مامان رفتی سمت در ورودی بعد یهویی برگشتی اومدی سمت من(ذوق ذوق کنان)که دست قشنگت سر خورد وچونت محکم خورد به میز tv  وشروع به گریه کردی.من  سریع اومدم گرفتمت که صورت قشنگتو ببوسم تا آروم بشی،همین که بغلت کردم دیدم صورتت پر خونه دیگه نفهمیدم چی شد جیغ کشیدم و خاله زهرای مهربون رو صدا کردم وتنها کاری که کردم در ورودی روباز کردم(مامانی الانم که دارم می نویسم گریم گرفته خدا خیلی بهم رحم کرد)خاله زهرا وعمو عادل  سراسیمه اومدن خونمون ،خاله دید که حالم خیلی خراب وهمش میگم ویهانو ببریم بیمارستان،تورو داد به عمو که ببرتت خونه خودشون.من سریع مانتومو پوشیدم تا ببرمت بیمارستان .اومدم پیشت که دیدم آروم شدی و خون بند اومده بود.مامانی دندونت لپتو پاره کرده بود.بعد که دیدم خدارو شکر خون بند اومدو ارومی اومدیم خونه ولی همین که نگاهت میکردم اشکام میریخت.همش با خودم فکر میکردم اگه خاله زهرا اینا خونه نبودن من چیکار میکردم.(مرسی خاله زهرا وعمو عادل مهربون)

مامانی توی خونه تو راهرو لباس من،ولباس خودت همه خونی بودو وقتی داشتم پاکشون می کردم برام خیلی سخت بود پسر کوچولوم این همه خون از دست داده بود.

خدایا همه بچه هارو برای مامان وباباشون سالم نگه دار پسر قشنگ منو هم برای ما سالم نگه دار.خدایا هرچی دردومریضی پسرم بیاد برای مامانش.

ویهان ،نفسم خیلی دوست دارم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان آرشیدا کوچولو
14 خرداد 92 15:49
چرا پسر کوچولوی نازمون دو دو شد خیلی ناراحت شدم نسیم جون مواظب نفسی باش دلبر


حتما گلم ارشیدارو ببوس
زهرا
16 خرداد 92 12:04
عزیززززززززم قربون لب زخمم شده ات خاله
مامانش ناراحت نشوزودی خوب میشه روژان هم تاحالاچندبارلبش پاره شده وخوب شده



آخه خیلی از ویهان خون رفت .روژان جون ببوس.
ღ مونا مامان امیرسام ღ
18 خرداد 92 3:36
عززززیزم
خداروشکر که مشکلی پیش نیومده
ادم اون لحظه خیلی هول میکنه و نمیدونه باید چکار کنه
بوووس برای ویهان جون


مرسی عزیزم.اره واقعا دستو پامو گم کرده بودم.
somi
19 خرداد 92 17:28
واي نسيم.... دلم يه جوري شد تو رو خدا مراقب خودتون باش عزيزم


حتما عزیزم شما هم مواظب دختر گلم باش
مامان آرشیدا کوچولو
19 خرداد 92 23:41
نسیمم خیلی دلتنگت ام عکس ات رو بذار دلبر آقا سینا چطوره ؟ سلام فراوان برسئن قبونت .


عزیزم منم همینطور باورت نمیشه جدیدا از ویهان عکس نگرفتم .اوضاع امتحانات وتب کردن ویهان امونمو بریده.در اولین فرصت میزارم.دختر قشنگمو ببوس
خاله مرضیه
21 خرداد 92 10:15
دلم یه جوری شد تصورشم سخته
ایشاللا که دیگه پیش نیاد
پسر نازمو ببوس


امیدوارم برای هیچکسی پیش نیاد
ღ مونا مامان امیرسام ღ
9 تیر 92 9:01
سلام دوست خوبم.ممکنه به این ادرس برید و به امیرسام خرمی امتیاز 5 رو بدید ممنون میشم.اگر قبلا به کس دیگه ای رای دادید بازهم میتونید رای بدید.تا 8 مرداد هم وقت دارید.ممنون گلم.

soha.torgheh.ir/festival/festivalPage.php?festival=7


با کمال میل
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرآریایی می باشد